در ادبیات دینی، متون وحیانی به مثابه مجموعهای از معارف و پیام فهمیده میشود و بخشی از تاریخ الهیات اسلامی را بحث در سرشت این پیام و تفسیر آن تشکیل میدهد. فهم این پیام، همواره مورد بحث و جدل بوده است و گروههای اسلامی در جدال ایدئولوژیک بر سر فهم متن، هر کدام تلقی و روایت خاص خود را بر پایه مقبولات و مسلمات فرقههای کلامی و تفسیری ارائه کردهاند. در مجموع دو مبنا و شالودهای تئوریک در باب فهم متون وحیانی در جهان اسلام پدید آمده است: نخست فهم و تفسیر ارتدکسی از متن است که مهمترین ویژگیاش غیرقابل نقد و فوق چون و چرا بودن آن است. اینجا و اکنون نمیتوان به این ادبیات غنی و گسترده، حتی به اجمال اشاره کرد. به مناسبت تنها این نکته را یادآوری میکنیم که نقایص، مشکلات و دشواریهای بسیار در کار و نگاه ارتدکسی و راستکیشانه وجود دارد. در مقابل، فهم و تفسیر فلسفی از متن است. دستاندرکاران نگاه فلسفی به متن، کارهای گستردهای انجام دادهاند. این نگاه و تفسیر همواره با جدل و مخالفت همراه بوده است.