پارادایم غزالی مسلخ خردگرایی

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

کارشناسی ارشد فلسفه، مجتمع آموزش عالی فقه، جامعة المصطفی9العالمیة

چکیده

در ادبیات فلسفی جهان اسلام، غزالی نماد پارادایم جدید تفکر است. در این پارادایم جدید با یک پروژه مواجه هستیم که ما آن را پروژه حذف و تصفیه حساب با اندیشه خردگرا می‏خوانیم. حذف وپاکسازی عناصر عقلانی  و در نهایت مهار معارف منقول و معقول در سپهر شریعت، از ویژگی‏های اصلی این پارادایم جدید است. سیر آتی تفکر به صورت بسط ایده‏های غزالی پیش رفته  و مآلا منحنی زوال را دنبال کرده و از عرفان و تصوف سر در آورده است. بی‏تردید پی‏گیری پروژه حذف در جهان اسلام، به ما کمک می‏کند که سرنوشت جریان خردگرایی در این جهان تمدنی را دنبال کنیم. غزالی پارادایم جدیدی در فلسفه اسلامی به وجود آورد و الگوی ارسطویی را محکوم کرد. ترکیب این پارادایم جدید را باید در دگردیسی‏های فکری و فلسفی دید که از غزالی تا ملاصدرا روی داده است. اکنون مجال تفصیل بیشتر نیست. هدف ما پی‏گیری سرگذشت جریان خردگرایی در جهان اسلام است و با این کار، قصد ما روشن کردن سرچشمه‏های اندیشه و اندیشیدن در این جهان تمدنی است. نکته ناگفته و یافته جالب و نسبتا تازه‏ای که این پژوهش به مدد روش توصیفی ـ تحلیلی فراچنگ آورده است این است که گسست از عهد خردگرایی و غیرتاریخی دیدن تفکر، پیامدهای گرفتاری در تور اندیشه غزالی است. نطفه‏ی تراژدی هبوط فلسفی و انحطاط فکری در جدال غزالی با ابن‏سینا نهفته است. این نکته هنوز به حد کافی تحقیق نشده است اما بی‏تردید نقد غزالی از تفکر فلسفی موثر و مهم، و به میزان زیادی نشانه‏ای یک دگردیسی مهم در الگوی دانایی و مآلا تفکر فلسفی بود.

کلیدواژه‌ها